ایســـتگــاه مطالــعه اهل قلم و اندیشه فــــدکـــــ

بر آستـان فرهیختگــی و دانش افروزی

ایســـتگــاه مطالــعه اهل قلم و اندیشه فــــدکـــــ

بر آستـان فرهیختگــی و دانش افروزی

ایســـتگــاه مطالــعه اهل قلم و اندیشه فــــدکـــــ
کتابخانه فدک در ساختمان استیجاری به متراژ 125 متر ،دارای سالن مطالعه ،اتاق مجزاء بخش کودک و بخش مرجع می باشد.
سال تاسیس:1392
جلد منابع: 7061
دارای اینترنت ADSL پرسرعت مجزا برای اعضا.
روزهای مراجعه به کتابخانه فدک فیض آباد،به شرح زیر می باشد.
خانم ها: روزهای زوج - شیفت بعدازظهر
آقایان: روزهای فرد - شیفت صبح
آدرس کتابخانه:همدان- فامنین- فیض آباد
ارتباط با کتابخانه فدک
081-36868237

بایگانی
نویسندگان

آدم کوچک و خواب‌های بزرگ
نویسنده: محمدهادی محمدی
تصویرگر: پرستو حقی
تعداد صفحه: 40
چاپ سال 1392
ناشر:‏‫‏‫ موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان
مناسب برای کودک(3 تا 9 سال)

قیمت 270/000 ریال

بهمن کوچولو در آرزوی زود بزرگ شدن است. برای زود بزرگ شدن هیچ گشاینده جادویی وجود ندارد جز اینکه رفتار بزرگ‌ترها را تقلید کند. او برای رسیدن به هدفش هر بار بخشی از پوشاک بزرگ‌ترها را به تن می‌کند یا چهره خود را مانند آنها درمی‌آورد و برای خرید از خانه بیرون می‌رود. اما این کارها نه تنها او را بزرگ‌تر نمی‌کند که از نگاه دکان‌دار و نانوا و …کوچک‌تر می‌شود. بهمن این موضوع را در فرجام خود می‌فهمد و هنگامی که در جای خود و در پوشاک خود قرار می‌گیرد به آرامش می‌رسد و حس شادی خود بودن را پنهان نمی‌کند.
چرا کودکان نیاز دارند که بزرگ دیده شوند؟ این احساس و نیازی کاذب است که جامعه بزرگسال با رفتارهای نادرست خود به کودکان می‌بخشد. اگر جامعه کودک‌محور باشد و نیازهای کودکان را بشناسد هیچ کودکی آرزو نمی‌کند که زودتر بزرگ شود، ‌بلکه می‌کوشد از لحظه‌های زندگی‌اش بهره ببرد. اما هنگامی که کودک سخن می‌گوید و بزرگ ترها سخن او را نمی‌شوند یا به خواسته‌های او اعتنا نمی‌کنند کودکان در دنیای خود به این باور می‌رسند که همه چیز از پیکر کوچک آنها برمی‌خیزد و آنها اگر بزرگ قامت شوند همه دشواری‌ها و بی‌اعتنایی‌ها هم تمام می‌شود. مخاطبان این کتاب کودکان پیش‌دبستان و سال‌های نخست دبستان هستند.
 

گزیده‌ای از کتاب

گردو کوچولو با چشم گریان در پیاده رو به راه افتاد.
آدمها آن قدر بزرگ شده بودند که موهایشان به پاره ابرها می‌خورد.
گردو کوچولو همه‌اش مواظب بود تا کسی پا روی سرش نگذارد.
هنگامی که به خانه رسید، جلو آینه رفت.
آینه لرزید وصدایی از درون‌اش شنیده شد که مانند صدای خود بهمن بود.

«بهمن کوچولو، چرا گریه می‌کنی؟»

بهمن کوچولو گفت: «برای این که من از سیب هم کوچکتر شده‌ام!
شده‌ام اندازه یک گردو

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۰۸
کتابخانه فدک

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی