ایســـتگــاه مطالــعه اهل قلم و اندیشه فــــدکـــــ

بر آستـان فرهیختگــی و دانش افروزی

ایســـتگــاه مطالــعه اهل قلم و اندیشه فــــدکـــــ

بر آستـان فرهیختگــی و دانش افروزی

ایســـتگــاه مطالــعه اهل قلم و اندیشه فــــدکـــــ
کتابخانه فدک در ساختمان استیجاری به متراژ 125 متر ،دارای سالن مطالعه ،اتاق مجزاء بخش کودک و بخش مرجع می باشد.
سال تاسیس:1392
جلد منابع: 6454
دارای اینترنت ADSL پرسرعت مجزا برای اعضا.
روزهای مراجعه به کتابخانه فدک فیض آباد،به شرح زیر می باشد.
خانم ها: روزهای زوج - شیفت بعدازظهر
آقایان: روزهای فرد - شیفت صبح
آدرس کتابخانه:همدان- فامنین- فیض آباد
ارتباط با کتابخانه فدک
081-36868237

بایگانی
نویسندگان

عنوان:آب هرگز نمی میرد

نویسنده:حمید حسام

ناشر:صریر

«آب هرگز نمی‌میرد» خاطرات جانباز میرزامحمد سلگی از فرماندهان لشکر ۳۲ انصارالحسین که با قلم حمید حسام به رشته تحریر درآمده است. این کتاب در سال ۱۳۹۳ توانست جایزه نخست جشنواره جلال آل احمد را از آن خود کند.

هشت سال جنگ تحمیلی رژیم بعثی صدام، علیه ملت بزرگ ایران، بی‌شک از دوران طلایی و پرافتخار مردمان این مرز و بوم است که انعکاس هرکدام از حوادث آن می‌تواند، چراغ راه و وسیله‌ای برای شناخت بیشتر آیندگان باشد. مگر نه این‌که، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ایران فرموده‌اند:

«از جنگ یک تصویر باشکوه، لیکن دوری در جلو چشم همه بود. باشکوه بود. باعظمت بود. اما مثل تابلویی که در بالا گذاشته باشند و آدم از دور بخواهد به آن نگاه بکند، این کتاب‌ها آمده‌اند ریزه‌کاری این تابلو را کشانده‌اند جلو و حالا انسان می‌تواند آن را از نزدیک ببیند.»

بی‌شک مرور حوادث جنگ تحمیلی از دریچه نگاه میرزامحمد، می‌تواند ما را بیش از پیش به زیبایی‌های آن تابلوی نقاشی نزدیک‌تر کند.

در بریده‌ای از کتاب می‌خوانیم:اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۳، به انصار الحسین ابلاغ شد که به جنوب برود. این اولین حضور تیپ ما در جنوب بود.

گردان حضرت اباالفضل، پس از عملیات، دوباره سازماندهی شد و نیروی جدید گرفت. بهترین خبر در این مقطع اعلام آمادگی حاج رضا زرگری برای پیوستن به گردان بود. از این خبر بسیار خوشحال شدم البتّه با تمام علاقه و ارادت به او، خجالت می‌کشیدم که در گردان حضرت اباالفضل به عنوان جانشین گردان کار کند. حاج رضا در عملیات مسلم بن عقیل فرمانده گردان و من فرمانده گروهان بودم.

هر چه بود، من آمدن او را به حساب ارادت به نام مقدس سقای کربلا گذاشتم و با خودم عهد کردم که هیچگاه از جایگاه فرماندهی با او صحبت نکنم و حُرمت او را مثل یک برادر پاس بدارم. به ویژه وقتی شنیدم که با اصرار، فرمانده تیپ را متقاعد کرده که به گردان بیاید. در چشم و دلم بیشتر از گذشته بزرگ شد.

با آمدن آقای زرگری، احساس کردم جای خالی همه شهدای گردان در دو عملیات والفجر۲ و والفجر۵، پُر شد. او با تجربه بالایی که داشت، کار آموزش و سازماندهی گردان را شروع کرد و من با جانشین ستاد تیپ، حاج رضا شکری‌پور برای استقرار در جنوب، از سر پل ذهاب به سمت اهواز حرکت کردیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۷/۰۴
کتابخانه فدک

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی