۰۷ آبان ۹۹ ، ۲۳:۳۷
حکایت از کلیله و دمنه
حکایت:
موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند: تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد.
ماری در تله افتاد
و زن مزرعه دار را گزید.
از مرغ برایش سوپ درست کردند.
گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند.
گاو را برای مراسم ترحیم کشتند
و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه میکرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر میکرد!
📚کلیله و دمنه
۹۹/۰۸/۰۷